عمو فیتیله ای ها...
پسزکم صبح ها که از خواب پا میشه خیلی خوش اخلاقه. امروز صبح زود که بیدار شد، بعد از خوردن شیر یه کم با هم بازی کردیم، عاشق بازی کردنه، خلاصه بعدش کنار هم دراز کشیدیم و یه چند دقیقه بعد آروم خوابیده بود. این اولین باره که این طوری می خوابه... قربونش برم
امروز جمعه بود و من و پسری با هم عمو فیتیله ای ها رو نگاه کردیم. انگار خوشش اومد. با دقت نگاه می کرد.
چقدر برنامه ی شادیه. خیلی آهنگ های قشنگی می خونن. دستشون درد نکنه.
امروز همسری سرکاره و بیرون هم حسابی داره بارون میاد. من و برهان هم توی خونه زندانی شدیم.
من همیشه عاشق بارون بودم، هنوز هم خیلی دوست دارم اما بعضی وقتا اینجا زیاد بارون میاد...البته امروز واقعا هوای طرب انگیزی شده...
پ.ن : پسرم ، عاشقتم خیلی دوست دارم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی