برهانبرهان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
بهاربهار، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

اندر احوالات گل پسر و مامانش

خستگی و خوشحالی...

1393/3/22 2:50
نویسنده : مریم
149 بازدید
اشتراک گذاری

خدا رو شکر هم پاسپورت پسری اومد و هم کارت ویزای دائم من.... دیگه خیال هر دومون راحت شد. این روزا داریم برنامه ریزی می کنیم ( بخوانید رویاپردازی می کنیم برای رفتن به ایران) من که حسابی دلم تنگ شده. مخصوصا برا مامان و آقام گریه

البته فکر نکنم زودتر از 3 یا 4 ماه دیگه بتونیم بریم. باید مرخصی های شوهری جور بشه و یه کم از فصل گرما تو ایران بگذره ، اما خب این چند وقت با فکر و رویا خوشیم. جالبه که شوهری هم ذوق میکنه. همش برای پسرکم توضیح می دم که این کارو می کنیم ، اینجا و اونجا می برمت. تو حیاط خونه ی بابابزرگ آب بازی می کنیم و یه عالمه خیال پردازی های شیرین و دوست داشتنی... برهان هم با چشمای هاج و واج منو نگاه میکنه بی حوصله آخه بچم که هنوز خیلی چیزا  رو متوجه نمیشه اما من احساس میکنم با خوشحالی ما خوشحال میشه. محبت

این روزا سعی می کنم خودم و پسری رو با چیزای مختلف مثل رفتن به پیاده روی با خانمهای دیگه که بچه دارن و یا رفتن به کلاسهایی که اینجا برای بازی و آموزش به بچه ها میزارن سرگرم کنم. واقعا برا یکی مثل من که اینجا کسی رو نداره غنیمته. دستشون درد نکنه. جالبه برام که اینقدر به بچه ها توجه میکنن. همه این کلاسا مجانی هم هست. 

فردا با پسری میریم کلاس بازی و سرگرمی با صدا... هفته ی پیش رفتیم کتابخونه داستان خوانی که جالب بود که پسرکم تقریبا آروم نشسته بود و گوش میداد. یه چیز جالب دیگه که پسری رو عضو کتابخونه کردم . خودشون پیشنهاد کردن ، تازه گفتن اگه کتابی رو پاره کرد نگران نشو لازم نیست جریمه بدی. والله این خارجیها هم کارشون درسته... خندونک

دیگه چیزی نمونده که 6 ماه پسری تموم بشه و من سخت مشغول گشتن در فضای مجازی برای پیدا کردن دستور غذای بچه و باید ها و نباید ها هستم. خدا این برادر گوگل رو از ما دور افتادگان از وطن نگیره. والله... کار مادر و مادر بزرگ و خلاصه جانشین تجربیات بزرگان شده برای من... 

در این راستا با وبلاگ مادرای مهربونی آشنا شدم که واقها از تجربیاتشون استفاده می کنم. ممنون همه ی خانمها و مادرای خوب مجازی...محبت

پسندها (1)

نظرات (0)